موسیقی یعنی چه و فرق بین موسیقی فاخر و موسیقی مبتذل چگونه تشخیص داده می شود؟

در یک تعریف ساده در واقع موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات و هنری است دارای نوا و سکوت

واژه موسیقی از واژه‌ای یونانی و گرفته شده از کلمه (Mousika) و مشتق از کلمه (Muse) است که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان می‌باشد.

واژه موسیقی که در عربی قَی تلفظ می‌شود، نیز ریشه یونانی دارد. از زمان منصور خلیفه عباسی توجه به آثار یونانی آغاز شد و سپس در دوران هارون پنجمین خلیفه عباسی با تأسیس بیت‌الحکمه به اوج خود رسید. در همین دوران بود که واژه موسیقی رواج پیدا کرد و به‌تدریج جایگزین غناء عربی شد.

موسیقی فاخر چیست؟

در گذشته محمد علیزاده، استاد موسیقی در جایی درباره اثر فاخر گفته بود: «در موسیقی فاخر دولت نباید حکم کند بلکه موسیقی فاخر در ذهن هنرمند معنا می‌شود و اتفاق می‌افتد.

امروزه به راحتی در هر سایت موزیک  می توان به انوع و اقسام موسیقی ها دست یافت. این بسته به انتخاب فرد جستجو کننده است که کدام موسیقی را انتخاب کند. اساتید بزرگ موسیقی هر یک به نوبه خود تعارف خود را از موسیقی فاخر ارائه داده اند که برخی از از مصاحبه های تصویری را می توان در تارنمای موزیک ویدئو سایت موزیک ملوی در دالفک تماشا کرد.

داریوش پیرنیاکان، نوازنده، استاد دانشگاه و پژوهشگر موسیقی هم در جای دیگری در رابطه با اثر فاخر گفته است: «در هیچ کدام از کشورهای دنیا دولت‌ها و متولیان امور فرهنگی از موسیقی‌های مبتذل و پیش پا افتاده حمایت نمی‌کنند بلکه بر عکس از موسیقی‌های جدی و هنری و دارای ارزش‌های معنوی حمایت می‌کنند. موسیقی فاخر یعنی چه؟ مگر لباس است که فاخر باشد؟ ما یک موسیقی جدی هنری داریم و یک موسیقی ساده و سبک مردمی. تازه اگر هم باشد تعریفش را ما باید بدهیم نه یک سیاستمدار مسئول فرهنگی.

کیوان ساکت، آهنگساز، نوازنده تار و سه‌تار در پاسخ به اینکه اثر فاخر، چه المان‌‌ها (نشانه‌ها)‌یی دارد، به «ابتکار» می‌گوید: این پرسش در عین حال که پرسش بسیار خوب و لازمی است، پاسخ دادن به آن کار راحتی نیست. چون تفاوت و مرز بین اثر هنری که کیفیت بالایی دارد و اثری که فاقد ارزش‌های هنری است را تنها به یک شکل می‌توان بیان کرد و آن برانگیخته شدن والاترین و زیبا‌ترین احساس‌ها در روح، روان و ذهن شنونده آگاه و بسیار آشنا با مفاهیم و جانمایه‌های موسیقی است. هنگامی که از یک اثر به عنوان یک کار مبتذل و بازاری نام برده می‌شود، به این معنا نیست که برای مثال ریتمش خطاهایی داشته باشد یا سازهای نوازندگان کوک نباشد یا خواننده الزاما فالش بخواند برعکس گاهی از این نظر‌ها که نام بردم خیلی هم دقیق است پس چه چیز آن‌ها را از هم مجزا می‌کند؟ از این نظر می‌توانم بگویم تفاوت و مرز بین یک اثر هنری دارای اصالت که مورد قبول جامعه هنری است، با یک اثر بازاری به احساس متفاوتی برمی‌گردد که در ذهن هنرمند و شنونده به وجود می‌آید.

نمونه ای از یک موسیقی فاخر می توان به آلبوم ترکمن استاد حسین علیزاده اشاره کرد.

موسیقی مبتذل چه نوع موسیقی ایی است؟

همانطور که در امام (ره) موسیقی مبتذل را اینگونه تعریف می کند که :

از جمله چيزهايى كه مغز جوان ها را تخدير مى كند، موسيقى است … انسان را از جدّيت بيرون مى برد. يك جوان كه عادت كرده روزى چند ساعت را با موسيقى سروكار داشته باشد، يك جوانى كه اكثر اوقاتش را صرف بكند و پاى موسيقى بنشيند … از مسايل زندگى و از مسايل جدّى به كلى غافل مى شود… نبايد دستگاه تلويزيون جورى باشد كه 10 ساعت موسيقى بخواند… اين عذر نيست كه اگر موسيقى نباشد در راديو، آن ها مى روند از جاى ديگرى موسيقى مى گيرند. حال اگر از جاى ديگر مى گيرند، ما بايد به آن ها موسيقى بدهيم.

البته به فتواى حضرت امام(رحمهم الله) و برخى مراجع تقليد، موسيقى مجاز و غيرغنايى نيز داريم كه در تبيين مرز موسيقى مجاز از غير مجاز، بيان مقام معظم رهبرى را در ديدار جوانان با ايشان مى آوريم:

موسيقى اگر انسان را به بى كارگى، ابتذال، بى حالى و واخوردگى از واقعيت هاى زندگى و امثال اين ها بكشاند، اين موسيقى، موسيقى حلال نيست، موسيقى حرام است. موسيقى اگر چنان چه انسان را از معنويت، از خدا و ذكر غافل كند، اين موسيقى حرام است. موسيقى اگر انسان را به گناه و شهوت رانى تشويق كند، اين موسيقى حرام است (در غير اين صورت حلال است…).

هنر موسيقى در اين است كه ما را خواسته يا ناخواسته به سفر در دنياى ذهنى و خيالى فرامى خواند و به فضايى مى برد كه براى آن آفريده نشده است. سرانجام نيز ما را سرگردان و لبريز از احساساتى كه به طور مصنوعى، تحريك شده است، رها مى كند. ما مى مانيم و انبوهى از احساسات تخليه نشده. نه مى توان از آن دنياى خيالى، دل كند و به زندگى واقعى روى آورد و نه واقعيت پيرامون خود را فراموش كرد. با تكرار اين حالت ها و اعتياد به موسيقى، جز تخدير روح و روان، چيزى به دست نمى آيد. اين حالت مَثَل كسى است كه براى فرار از واقعيت و به جاى سازگارى با آن، در دنياى خودخواهى و اوهام فرو مى رود و به موادّ مخدّر پناه مى برد. پس غرق شدن در دنياى موسيقى پسنديده نيست و بايد به حدّ نياز و مجاز آن بسنده كرد.

دیدگاه خود را بگذارید